Translate

۱۴۰۳ تیر ۱۸, دوشنبه

عمر گذشت و همچنان داغ وفاست زندگی

طی قرن‌ها در ایران قلم نی تنها وسیله نوشتن بودند. بعد نوبت قلم‌های فلزی شد که از سال ۱۸۰۰ میلادی در اروپا رواج داشتند و هدایایی فرنگی بودند برای شاهان قاجار. بعدها خودنویس به ایران آمد و درنهایت یک شگفتی بزرگ؛ خودکار! در دوران قاجار علاوه بر قلم نی از قلم فلزی هم استفاده می‌شد. قلم فلزی که آن را قلم آهنی می‌ نامیدند مثل کاغذ معمولاً از روسیه و ترکیه عثمانی می‌آمد. البته قلم دست هرکسی نبود؛ باسوادها محدود بودند و نورچشمی! قلم و مرکب و کاغذ ابزار کار دولتی‌ها و مستوفی‌ها و منشی‌ها و صاحبان دفاتر و دیوان‌ها بود. بازرگانان نیز یک میرزا در حجره داشتند که دفترودستک داشت برای همه هزینه‌ها و عایدات و طلب‌ها و بدهی‌ها. میرزا پیش از آنکه لقبی شود برای شاهزادگان قاجاری به معنای آدم باسواد و دست‌ به‌قلم بود. بااین‌حال باسوادان اغلب از میان روحانیون و علما بودند که مکتبخانه هم داشتند. کسانی هم بودند که نیمچه سوادی داشتند و می‌توانستند برای دیگران عریضه یا نامه یا قرارداد یا دادخواستی بنویسند و در مقابل این زحمت و هنری که دارند، پول بگیرند. نکته اینکه همه باسوادها خوش‌خط بودند چون خوشنویسی جزو اصول اولیه سوادآموزی و نگارش بود. البته برخی باسوادان در دوره قاجار توانایی نوشتن نداشتند و فقط می‌توانستند بخوانند. گاهی هم فقط سواد عربی داشتند برای قرائت قرآن کریم و ادعیه. قلم نی در ایران به‌وفور یافت می‌شد و فقط می‌ماند تراش و قط زدن درست نی. قلم درشت برای خطاطی بود و قلم ریز برای کتابت. بنا به ذوق ایرانی برای هر کاری و حالی! هم خطی داشتند و تراش قلم اندکی متفاوت می‌شد؛ ثلث و نسخ برای نگارش متون مذهبی و آیات، نستعلیق برای امور دیوانی و متون ادبی و اشعار، شکسته‌نستعلیق برای نامه‌های عاشقانه و متون احساسی و... قلم‌های فلزی معمولاً سر فلزی و دسته چوبی داشتند. این قلم‌ها هنوز هم هستند و در ایران به قلم فرانسه معروف‌اند. کاربردشان نیز امروزه بیش از آنکه برای نوشتن باشد برای طراحی است. قلم نی در شرق هزاران سال ابزار نوشتن بود همان‌طور که قلم پر در غرب. قلم نی دزفولی ایران نیز شهرتی جهانی داشت و به اطراف ایران و حتی هندوستان صادر می‌شد. ولی مرکب به این آسانی‌ها تهیه نمی‌شد. شیوه‌ای سنتی و قدیمی برای تولید مرکب وجود داشت که طی زمان تکامل یافته بود. در این روش که هنوز هم باب طبع خطاطان است دوده روغنی چراغ یا بخاری هیزمی در آب جوشانده و برای قوام یافتن در مراحل مختلف موادی نظیر زاج سفید، مازو، صمغ عربی و... به آن اضافه می‌شد. البته در اواخر دوره قاجار برای اعیان و اشراف مرکب در دوات‌های فلزی از روسیه و اروپا نیز می‌آمد ولی عمده مرکب مصرفی را خود ایرانیان می‌ساختند. دواتگری از کجا آمد؟ دوات (ظرف مرکب) و همچنین قلمدان طی قرن‌ها در ایران تولید می‌شد و دواتگران در دوره قاجار با الهام از صنعتگران روس و به دلیل افزایش تقاضای عمومی برای نوشیدن قهوه و چای سماورساز هم شدند. واژه دواتگری برای صنف سماورسازان نیز از همین‌جا آمده و البته دواتگری کاربرد گسترده‌تری دارد و به ساخت هر نوع مصنوعات فلزی به روش سرد و با چکش‌کاری اطلاق می‌شود. ناصرالدین قاجار مداد داشت! مدادهای امروزی از قرن ۱۶ میلادی ساخته شدند ولی استفاده از مداد در دوران قاجار در ایران مرسوم نبود؛ چون کمیاب بود و البته افراد باسواد هم کمیاب بودند و همان قلم و مرکب کفایت می‌کرد! البته ناصرالدین قاجار مداد داشت و با آن نقاشی می‌کرد؛ نقاشی‌های سیاه‌قلم که هنوز باقی مانده است. قلم‌ های فرنگی گران‌قیمت. پیش از فراگیر شدن مصرف خودکار و مداد در ایران خودنویس قلم رایج بود و انواع اروپایی و آمریکایی آن یافت می‌شدند؛ البته خودنویس‌ها گران بودند و محبوب اعیان و رجال سیاسی و اهل ادب یا به قول قجری‌ها ارباب قلم. تا چند دهه وضعیت به همین منوال بود و خودنویس هدیه‌ای فاخر و سوغات فرنگ بود برای اعیان. تا اینکه اولین واردات انبوه خودنویس از دهه ۳۰ شمسی صورت گرفت و البته واردات رسمی نیز از قیمت این قلم‌های فرنگی پیشرفته نکاست. خودنویس‌های امروزی از ۱۸۴۴ میلادی اختراع‌شده‌اند ولی انگار دیر به ایران رسیدند. از اوایل قرن حاضر خودنویس از برندهایی نظیر پارکر و شیفر آمریکایی و واترمن فرانسوی به همراه پلیکان، لوکسور، دوک، کاوِکو، گِها و مون بلان آلمانی در ایران یافت می‌شدند. برند لاکچری مون بلان را ایرانی‌ها روزگاری به خودنویس‌هایش می‌شناختند و مونت بلان یا مونت بلانک می‌خواندند.

تا اواخر دهه ۳۰ شمسی انواع خودکار و مداد از برندهای پلیکان، سناتور، کروز و ارو در ایران یافت می‌شد. علاوه بر آن مداد برند آدل ترکیه و مدادهایی که به شیر نشان معروف بودند نوشت‌افزار اصلی ایرانیان بودند. هنوز خودکار گران بود و کسی هم دنبالش نبود!

خودکارهای امروزی که به نوک ساچمه‌ای معروف‌اند از سال ۱۹۳۱ اختراع‌شده بود ولی ایرانیان تا دهه ۴۰ شمسی با آن آشنا نبودند. تا اینکه در سال ۱۳۴۲ علی‌اکبر رفوگران با هماهنگی شرکت بیک فرانسه خودکار بیک را در ایران تولید کرد. همان خودکار معروف که هنوز هم در سراسر دنیا تولید و مصرف می‌شود و نام اصلی‌اش خودکار کریستال بیک است. جالب اینکه پیش از آن می‌خواست خودنویس را در ایران تولید کند و سراغ مدیران شرکت لوکسور آلمان هم رفت ولی به دلیل عدم موافقت آنان با تولید خودنویس در ایران این پروژه موفق نشد. همین انگیزه‌ای شد تا برود سروقت خودکار که هم کاربردش راحت‌تر بود و هم قیمتش کمتر. تولید بیک وطنی ۵ ریالی! ماجرا ازآنجا شروع شد که رفوگران نماینده شرکت بیک بود و قول داده بود سالی ۲ میلیون خودکار بفروشد و این رقم در کمال شگفتی در عمل ۴ میلیون شده بود. رفوگران بعدها با کسب رضایت مدیر شرکت بیک فرانسه ماشین‌آلات تولید خودکار را از فرانسه به ایران آورد و یک قطعه زمین بزرگ نیز در محدوده شرق تهران خرید تا کارخانه «شرکت صنعتی قلم خودکار» با حدود ۱۰۰ کارگر آغاز به کار کند. تولید خودکار با وضعیت آن روزگار صنعت ایران کاری پردردسر بود و شاید سود در همان نمایندگی فروش بود ولی رفوگران می‌خواست کارگر ایرانی از این تولید انبوه نان بخورد. خودکار بیک وارداتی ۹ ریال بود و وقتی در ایران تولیدش کردند قیمتش شد ۵ ریال. فروش بیک وطنی در مدتی کوتاه به ۱۰۰ میلیون عدد در سال رسید؛ گویا ایرانی‌ها یک‌عمر دنبال خودکار بودند! البته حق هم داشتند که عاشق خودکار شوند چون قلمی بود که جوهر پر کردن لازم نداشت، جوهرش نشت نمی‌کرد و البته ارزان بود. درواقع تولید و توزیع بیک ایرانی که فراگیر شد اغلب ایرانیان برای اولین بار خودکار را دیدند؛ خودکار کاربرد قلم را در ایران فراگیر کرد و به‌تدریج ایرانیان عادت کردند در جیبشان قلم داشته باشند. بیک همچنان محبوب ماند و فروش آن در دهه ۵۰ به ۲۰۰ میلیون خودکار در سال هم رسید. رفوگران مداد سوسمار نشان را هم در ایران تولید کرد؛ مدادی محصول کارخانه فابرکاستل آلمان که در ایران محبوب بود و چند دهه نیز محبوب ماند. فابرکاستل شرکتی ۲۶۰ ساله و قدیمی‌ترین سازنده نوشت‌افزار دنیاست و هنوز سالی ۲ میلیارد مداد تولید می‌کند. جالب اینکه مدادها در ایران بیشتر با نشانشان شناخته می‌شدند تا نام برندشان. علاوه بر سوسمار نشان مداد شتر نشان هم داشتیم که درواقع مدادهای مدل «camel» از برند استدلر آلمان بودند. مدادهای ماهی نشان برند آدل ترکیه هم داشتیم و بعدها مداد شمشیر نشان ایرانی. سال ۱۳۴۵ نخستین کارخانه نوشت‌افزار ایران تأسیس شد؛ پلیکان ایران در کیلومتر ۳۲ جاده مخصوص کرج. این شرکت ابتدا کاغذ کاربن و جوهر خودنویس تولید می‌کرد که کاربرد اداری فراوان داشتند و بعدها انواع جوهر، خودکار، مداد، ماژیک، پاک‌کن و... نیز تولید کرد. همین سال‌ها بود که صنعت کاغذسازی نیز در ایران راه‌اندازی شد. پیش از آن در دوره پهلوی اول کاغذ موردنیاز کشور از روسیه، سوئد، آلمان و رومانی وارد می‌شد. در سال ۱۳۴۴ نخستین کارخانه کاغذسازی ایران در هفت‌تپه خوزستان تأسیس شد و در سال ۱۳۴۶ نیز شرکت کاغذ پارس آغاز به کار کرد. پس‌ازآن در سال ۱۳۵۲ بزرگ‌ترین کارخانه کاغذسازی ایران با نام مجتمع صنایع چوب و کاغذ ایران (چوکا) تأسیس شد؛ کارخانه‌ای دولتی برای تأمین کاغذ کشور. بعدها کارخانه‌های کاغذسازی بزرگ دیگری تأسیس شدند؛ ازجمله کارخانه صنایع چوب و کاغذ مازندران در سال ۱۳۷۶. دهه ۶۰ نوشت‌افزار جزو کالاهای اساسی کشور محسوب می‌شد تا در شرایط جنگ محصلان بی مداد و دفتر نمانند؛ کیفیت اما پایین بود. دفتر کاهی هم بود! البته همه این بی‌کیفیتی‌ها و کمبودها نوستالژی شد و خاطره مشترک چند نسل. بیک، فکتیس، پلیکان ایران، استدلر ایران و برندهایی نظیر پارس تحریر در آن روزگار بخش عمده نوشت افزار ایرانی‌ها را تأمین می‌کردند. دهه ۷۰ و ۸۰ به واردات نوشت‌افزار گذشت؛ اغلب از آلمان، ژاپن، اسپانیا، کره جنوبی و چین. البته در این فاصله زمانی چند شرکت ایرانی در حوزه نوشت‌افزار تأسیس شدند و به دلیل کیفیت مناسب در مقابل چینی‌های ارزان در بازار ماندند. این شرکت‌های نام‌آشنا هنوز هم فعال‌اند. از ابتدای دهه ۹۰ که چینی‌ها دیگر بازار نوشت‌افزار ایران را تصاحب کرده بودند ایرانی‌های بیشتری به میدان آمدند. جریانی برای تولید نوشت‌افزار ایرانی  راه افتاد تا از تصاویر مناسب فرهنگ جامعه ایرانی در نوشت‌افزارهایی نظیر دفتر و مداد و... استفاده کند؛ واکنشی در برابر تهاجم فرهنگی به کودکان و محصلان. این‌طوری شد که انگیزه‌ها و فرصت‌های جدیدی برای تولید و رونق استفاده از نوشت‌افزار ایرانی پدید آمد. امروزه بیش از ۶۰ برند ایرانی داریم که در حوزه نوشت‌افزار فعال‌اند و مداد، مداد رنگی، دفتر و البته خودکارهایشان به محصولات معروفی در بازار تبدیل‌شده‌اند. فرصتی بزرگ مهیاست؛ نوشت‌افزار بازاری ۶ هزار میلیارد تومانی در ایران دارد که فقط حدود ۲۰ درصد آن در اختیار برندهای ایرانی است. البته در تولید دفتر مشق وضعیت بهتری داریم و تنها حدود ۲ درصد انواع دفتر، وارداتی است. در حوزه طراحی و تولید نوشت‌افزار پیش می‌رویم و تازه اول راه است؛ قلم در دست ایرانیان خوش نشسته و قلم ایرانی در حال تکامل است

تهیه کننده      هدایت اشتری لرکی




هیچ نظری موجود نیست: