Translate

۱۴۰۳ مرداد ۹, سه‌شنبه

مخلوط تقدیم میکنم. ایران در سال ۲۳۹۵ یعنی هزار سال دیگر !

هشت سال پیش این پست را نوشتم .  هزار سال دیگردر چنین روزی ، جوانی بطور اتفاقی قبر مرا پیدا میکند به دوست دخترش که با مقنعه وچادر است میگوید اینو میشناسی ? دوست دخترش میگوید نه اولین باره که قبرشو میبینم  جوان میگوید جدبزرگم یک ویدیو از این مرحوم برامون به ارث گذاشت به اسم (اعترافات محمد روحابی پسر حسن روحانی پس ازکشته شدن بدست  Mi6 انگلیس بدستور حسن فریدون معروف به حسن روحانی  ، افشاگری های احمدرضایی پسرمحسن رضایی که پس از افشاگری های مکررش توسط ماموران ایرانی اعزامی به دبی در هتل گلوریا دبی کشته شد.  ) ! هروقت این ویدیو را نگاه میکنم میبینم ایران هزار سال پیش دقیقا مثل ایران امروز است  ! هیچی تغییر نکرده نوه ونتیجه وندیده های امام خامنه ایی ، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، شیخ حسن روحانی، برادران لاریجانی، و همه کسانی که هزار سال پیش حکومت ایران را اداره میکردند همان ها باز هم همین حکومت را اداره میکنند و همه جا هستند ! الان جمکران تبدیل به یک استان شده اما امام زمان هنوز در همان چاهش گرفتار است ! من که پس از مرگ کنار حضرت نوح ایستاده و هر دوداریم به این  دو جوان نگاه میکنیم به نوح میگویم نوح جان نمیشه ترتیبی بدی این سرزمین زیر اب بره ?! ناگهان میبینم ریش سفید بلند او با سرش تکان میخورد و باحسرت جواب میدهد هدایت جان تو هم وقت پیدا کردی ! اون زمان که من با خدا تماس مستقیم داشتم این آخوند ها نبودند و خدا فورا حرفم را باور کرد ! اما از زمانی که اینها امدند نعوذبالله خدا را چیز خور کرده اند ! بعد گفت ول کن این مردم را، اینها اگر شهرشان راآب ببره از خواب بیدار نمیشن ! زود بریم ناهارمان در قطعه ۱۳۵۷ بهشت سرد نشه و با هم برگشتیم بهشت که غذای سرد شده نخوریم 

نوشته  هدایت اشتری لرکی

 

۱۴۰۳ مرداد ۴, پنجشنبه

ترانه جوانی از قوامی

جوانی رفتی زدستم

درخون نشستم

جوانی، کجایی، چرا رفتی

که من از تو طرفی نبستم

غم پیری، نبود دیری

که درهم، شکستم

جوانی را زکف داده‌ام رایگانی

کنون حسرت، برم روز و شب برجوانی

نه هوشیار و نه مستم

ندانم که کی هستم

جوانی، چو رفتی تو زدستم

ندیدم سود از جوانی، در زندگانی

چه حاصل از زندگانی دور از جوانی

جفاها، کشیدم دردا که دیدم

از مهربانان، نامهربانی

غمت را، نهفتم درسینه اما

با کس نگفتم، راز نهانی

ندیدم سود از جوانی، در زندگانی

چه حاصل از زندگانی دور از جوانی

تویی جلوه شبابم

که چون جویمت نیابم

امیدم، کجایی، کجایی

اگر در برم نیایی

بسازم با سوز هجر و، داغ جدایی

بسازم با سوز هجر و، داغ جدایی

تهیه کننده    هدایت اشتری لرکی




۱۴۰۳ مرداد ۲, سه‌شنبه

آهنگ انت عمری ام کلثوم با اجرای بانوی آواز جهان عرب می فاروق با ترجمه فارسی

رجعونی عنیک لأیامی اللی راحوا

چشمهایت مرا به روزهای گذشته، باز گرداند

علمونی أندم على الماضی وجراحه

چشمهایت، به من آموخت که بر گذشته و زخم هایش پشیمان شوم

اللی شفته قبل ما تشوفک عنیه

آنچه پیش از دیدن تو، دیدم

عمر ضایع یحسبوه إزای علیّ

عمری تباه بود، چگونه آن را به حساب من می شمارند

انت عمری اللی ابتدی بنورک صباحه

تو عمر منی که با نورت صبح زندگی ام آغاز شد

قد ایه من عمری قبلک راح وعدّى

چقدر از عمر من پیش از تو سپری شد و شمرده شد

یا حبیبی قد ایه من عمری راح

حبیب من، چقدر از عمر من سپری شد

ولا شاف القلب قبلک فرحه واحده

و دلم پیش از تو ذره ای شادی هم ندید

ولا داق فی الدنیا غیر طعم الجراح

و در دنیا غیر از طعم زخم ها نچشید

ابتدیت دلوقت بس أحب عمری

اما حالا، دوست داشتن زندگی را آغاز کرده ام

ابتدیت دلوقت اخاف لا العمر یجری

حالا ترس از گذران عمر را آغاز کرده ام

کل فرحه اشتاقها من قبلک خیالی

هر شادی که پیش از تو خیالم می خواست

التقاها فی نور عنیک قلبی وفکری

دل و جانم در نور چشمانت پیدا کرد

یا حیاه قلبی یا أغلى من حیاتی

ای جان دلم، ای گران تر از جانم

لیه ما قابلتش هواک یا حبیبی بدری

چرا عشق تو را پیش از این ندیدم، حبیبم، ماه من

اللی شفته قبل ما تشوفک عنیه

آنچه پیش از دیدن تو، دیدم

عمر ضایع یحسبوه إزای علیّ

عمری تباه بود، چگونه آن را به حساب من می شمارند

انت عمری اللی ابتدی بنورک صباحه

تو عمر منی که با نورت صبح زندگی ام آغاز شد

اللیالی الحلوه والشوق والمحبه

شب های شیرین و شوق و محبت را

من زمان والقلب شایلهم عشانک

دل من، دیرزمانی است که برای تو نگاه داشته است

دوق معایا الحب دوق حبه بحبه

عشق را با من بچش، ذره ذره بچش

من حنان قلبی اللی طال شوقه لحنانک

با شوق قلبم که بسیار مشتاق مهربانی توست

هات عنیک تسرح فی دنیتهم عنیه

چشمانت را بیاور که در دنیای آنها، چشمانم سرگردان شود

هات ایدیک ترتاح للمستهم ایدیه

دستانت را بیاور تا دستانم از لمس آن ها آرام شود

یا حبیبی تعالى وکفایه اللی فاتنا

محبوبم، بیا، آنچه از دست دادیم برای مان کافی است

هو اللی فاتنا یا حبیب الروح شویه

آنچه از دست دادیم، محبوب جانم، مگر کم بود؟

اللی شفته قبل ما تشوفک عنیه

آنچه پیش از دیدن تو، دیدم

عمر ضایع یحسبوه إزای علیّ

عمری تباه بود، چگونه آن را به حساب من می شمارند

انت عمری اللی ابتدی بنورک صباحه

تو عمر منی که با نورت صبح زندگی ام آغاز شد

یا حبیبی تعالى وکفایه اللی فاتنا

محبوبم، بیا، آنچه از دست دادیم برای مان کافی است

هو اللی فاتنا یا حبیب الروح شویه

آنچه از دست دادیم، محبوب جانم، مگر کم بود؟

اللی شفته قبل ما تشوفک عنیه

آنچه پیش از دیدن تو، دیدم

عمر ضایع یحسبوه إزای علیّ

عمری تباه بود، چگونه آن را به حساب من می شمارند

انت عمری اللی ابتدی بنورک صباحه

تو عمر منی که با نورت صبح زندگی ام آغاز شد

یا أغلى من أیامی

ای برتر از روزهایم

یا أحلى من أحلامی

ای زیباتر از خواب هایم

خدنی لحنانک خدنی

مرا با مهربانی ات ببر

من الوجود وابعدنی

از هستی مرا ببر و دور کن

بعید بعید أنا وانت

دورِ دور، من و تو

بعید بعید وحدینا

دورِ دور، ما به تنهایی

ع الحب تصحى أیامنا

روزهایمان با عشق زنده گردد

ع الشوق تنام لیالینا

با شور شبهایمان بخوابد

صالحت بیک ایامی

با تو، با روزهایم آشتی کردم

سامحت بیک الزمن

با تو، زمان را بخشیدم

نستنی بیک آلامی

با تو دردهایم را فراموش کردم

ونسیت معاک الشجن

و با تو غم ها را فراموش کردم

ودعونی عنیک للأیامی اللی راحوا

چشمهایت مرا با روزهای گذشته، وداع داد

علمونی أندم على الماضی وجراحه

به من آموختند که بر گذشته و زخم هایش پشیمان شوم

اللی شفته قبل ما تشوفک عنیه

آنچه پیش از دیدن تو، دیدم

عمر ضایع یحسبوه إزای علیّ

عمری تباه بود، چگونه آن را به حساب من می شمارند

تقدیم کننده    هدایت اشتری لرکی


۱۴۰۳ مرداد ۱, دوشنبه

دوستان بزرگوارم نظرتان نسبت به این نوشته ام چیست؟

ایمان به خدا فقط یک باره

مثل عقیده نیست از این طرف به اونطرف بدوی

عشق عقیده نیست پایه ایمان است

عقیده مثل خربزه است. نه خر است نه بز  بلکه خربزه است

اما ایمان عشق است خواه به خدا خواه به کسیکه دوستش داری

عشق را نمیشه به آدمهایی که ایمان ندارند ابراز کرد  ایمان اعتقاد نیست

لازمه ایمان عشق و لازمه عشق ایمان است

من معتقد را مومن نمیدانم

یک هندوی گاوپرست معتقده یعنی هروقت مریض میشه به اعتقادش که همان گاوه پناه میبره

اهواز دیدم مردی برای شفای بچه اش به رقیه پناه برده گفتم عمو بچه را میبرم دکتر  رفتیم یک آمپول به بچه زد و دارو، بعد دوروز بچه میدوید بازی میکرد گفتم اگر بعد از دکتر هم درمان نشد مستقیم ازخدا طلب کمک کن

ادعونی استجب لکم.  این در قران تاکید شده

پناه به سکینه رقیه خدیجه اعتقاداست  ایمان نیست

مرجع مومن کلام خداست. نه آدمی که توالت میره  ومیمیره

با احترام  هدایت اشتری لرکی

 





۱۴۰۳ تیر ۲۷, چهارشنبه

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است

 

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است

  ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردن است

روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست

متن خبر که یک قلم بی تو سیاه شد جهان

حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردنست

چون تو نه در مقابلی عکس تو پیش رونهیم

اینهم از آب و آینه خواهش ماه کردنست

نو گل نازنین من تا تو نگاه می کنی

لطف بهار عارفان در تو نگاه کردنست

ماه عباد تست و من با لب روزه دار ازین

قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردنست

لیک چراغ ذوق هم این همه کشته داشتن

چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردنست

غفلت کائنات را جنبش سایه ها همه

سجده به کاخ کبریا خواه نخواه کردنست

از غم خود بپرس کو با دل ما چه می کند

این هم اگر چه شکوه شحنه به شاه کردنست

عهد تو سایه و صبا گو بشکن که راه من

رو به حریم کعبه لطف اله کردنست

گاه به گاه پرسشی کن که زکات زندگی

پرسش حال دوستان گاه به گاه کردنست

بوسه تو به کام من کوه نورد تشنه را

کوزه آب زندگی توشه راه کردنست

خود برسان به شهریار ای که در این محیط غم

بی تو نفس کشیدنم عمر تباه کردنست

 شهریار

تقدیم کننده    هدایت اشتری لرکی





۱۴۰۳ تیر ۲۵, دوشنبه

ببینید بشنوید وزارزار بخندید

افشاگری سنگین از پشت پرده دستگیری #بابک_زنجانی جهت ضربه زدن به شبکه دور زدن تحریم‌های ایران در برابر آمریکا توسط دولت #حسن_روحانی

چه زمانی باید افکار عمومی در جریان واقعیات قرار بگیرد؟!

تا کی باید خائنان به کشور در حلقه‌های امنیتی نامرئی، از هرگونه پاسخگویی و محاکمه مصون بمانند؟!

کاپیش کلمه ای است یعنی متوجه شدی،.  کاپیش ؟

تهیه کننده    هدایت اشتری لرکی


 

۱۴۰۳ تیر ۲۱, پنجشنبه

چرا نسل دهه بیست وسی وچهل هنوز در صحنه هستند؟

این سه نسل ثابت کردند که حضورشان تایید میکند که ایران تاریخ زنده تحریف نشده دارد، این سه نسل ثابت میکنند که بر ایران چه گذشت وچرا ویران وماوای جغد وخفاش شد، این سه نسل خردمندان شاهد نزول ارزشهای اخلاقی جامعه ایرانی از سال ۱۳۳۲ تا  سال ۱۴۰۳ هستند.آنها دلایل پدید آّمدن  سیاه ترین دوران اسارت وجهالت حاکم بر ایران را از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۴۰۳ کاملا میدانند. آنها هرگز نومید نشده ونومید نمی شوند که نتوانندایران آزاد وسربلند را ببینند. ایران در حال دگردیسی وپوست انداختن است


تهیه کننده     هدایت اشتری لرکی




هفت سال پیش چنین نوشتم ، پ مثل پشکل

ضرورت دارد ابتدا از جناب آقای پرویز کیمیاوی کارگردان فیلم پ مثل پلیکان پوزش بخواهم که از عنوان فیلم ایشان برای این نوشته استفاده کردم. البته برای احترام به این فیلم قسمتی از آن که تصنیفی بنام «مریم چرا ؟» است را در اینجا تقدیم عزیزان میکنم. فیلم پ مثل پلیکان در سال ۱۳۵۱ ساخته شد. حالا برویم سراغ سالهای بعد از ۱۳۵۷ یعنی زمانی که پول ایران رسما از چرخه ارزهای بین المللی بیرون پرتاب شد و نام آن به پشکل تغییر یافت. پشکل همان فضله های گلوله ای شکل است که بز از خود خارج میکند. پ مثل پول مثل پشکل واحد مالی و اقتصادی کشوری است که حاکمان آن از جنس میم مثل ملا یا میم مثل مارها یا ماران است. مارهایی از جنس همان مارهایی که ضحاک بر دو شانه خود داشت و مغز جوانان و روشنفکران غذای او بود و خون مردم بجای آب نوشیدنی او بود. اکنون از سال ۱۳۵۷ به لطف این ماران ضحاکی، پول ایران به پشکل تبدیل شده است. پس باید گفت پ مثل پشکل. قسمت دوم ویدیو مربوط به اخطار بین المللی FATF نسبت به هرگونه معامله تجاری با ایران است.. امروز FATF لیست ۹ کشور را که اقدامات لازم برای مقابله با تأمین مالی تروریسم و پولشویی را انجام نمیدهند را منتشر کرد که نام ایران نیز در این لیست قرار دارد و این سازمان نسبت به هر گونه معامله تجاری با این کشورها اخطار داده است.سازمان FATF سازمانی است رسمی وبین المللی که کار آن مبارزه با پولشویی ومبارزه با حمایت مالی از تروریسم است . این سازمان امروز در لیست خود نام ایران و کره شمالی را به عنوان دو کشور با بیشترین ریسک مالی ثبت و اعلام کرده شرایط این دو کشور به قدری مخاطره‌آمیز است که می‌توان برای اقدام علیه آنها مجوز صادر کرد. آقای نبویان در این بخش افشاگری میکند که دولت روحانی به آمریکا قول تحویل سرلشگر قاسم سلیمانی فرمانده کل سپاه قدس را داده است.

تهیه کننده     هدایت اشتری لرکی




مخلوط تقدیم میکنم. ایران در سال ۲۳۹۵ یعنی هزار سال دیگر !

هشت سال پیش این پست را نوشتم .  هزار سال دیگردر چنین روزی ، جوانی بطور اتفاقی قبر مرا پیدا میکند به دوست دخترش که با مقنعه وچادر است میگوید ...